اگر بخش اول از این مطلب را نخواندهاید پیشنهاد میکنم ابتدا بخش اول را مطالعه کنید.
چقدر زمان آزاد دارید؟
اگر مشغول به کار یا تحصیل هستید میتوانید استارتاپ خود را راهاندازی کنید ولی واقعیتش را بخواهید است راهاندازی استارتاپ نیاز به زمان و مهمتر از آن تمرکز دارد. من تابهحال نشنیدهام که کسی با ۷-۸ ساعت کار در روز توانسته باشد استیو جابز و بیل گیتس و مارک زاکربرگ شده باشد. به نظر من راهاندازی و به موفقیت رساندن یک استارتاپ از کار در معدن سختتر است. اگر تصمیمتان برای موفقیت استارتاپتان جدی است و میتوانید ۶ ماه تا یک سال روزانه ۱۶ ساعت کار کنید بدون آنکه درآمدی داشته باشید احتمال موفقیتتان بیشتر است.
آیا تیم شما مکمل هم هستند؟
مهمترین مورد برای راهاندازی استارتاپ، یک تیم خوب است. شما تنها با یکی دو نفر برنامهنویس یا طراح نمیتوانید یک استارتاپ موفق داشته باشید. باید تلاش کنید تا یک تیم هدفمند بسازید که هر یک از اعضا ضعف بقیه اعضا را پوشش دهند. مهمترین کار در یک استارتاپ تعیین استراتژی و برنامه برای درآمدزایی و رشد مداوم است. شما در تیم به کسی نیاز دارید که اصطلاحاً از بازار سر در بیاورد و تمرکزش روی مشتری، درآمدزایی و بازاریابی باشد.
اگر شما برنامهنویس، طراح و یا بازاریاب هستید به تنهایی کارتان فوقالعاده سخت خواهد شد و زیاد نمیتوانید روی موفقیت استارتاپتان حساب بازکنید.
پس از این که موارد بالا را ارزیابی کردید و متوجه شدید که تیمتان پتانسیل راهاندازی یک استارتاپ را دارد میتوانید اولین قدم را بردارید و برای موفقیت بجنگید.
چند توصیه مهم:
۱- مراقب باشید تحت تأثیر داستانهای موفقیت استارتاپ ها قرار نگیرید.
موفقیت یک شبه را فقط میتوان در داستانها و فیلمها مشاهده کرد. در واقع چیزی که در داستانها و فیلمها به شما نمایش میدهند سکانس آخر از قسمت آخر یک داستان کسلکننده و غیر قابل تحمل است. چراکه هدف اصلی نویسندگان و فیلمسازان فروش است و هیچ کس علاقه به یک داستان کسلکننده ندارد.
نمیدانم تعریف شما از موفقیت چیست ولی برای رسیدن به موفقیتی که در داستانها و فیلمها مشاهده میکنید حداقل ۵ سال زمان لازم است. احتمالا پس از آن نویسندگان و فیلمسازان سراغ شما آمده و داستان موفقیت یک شبه شما را تبدیل به کتاب و یا فیلم میکنند.
۲- ثبت شرکت با راهاندازی استارتاپ متفاوت است.
شاید رعایت مسائل حقوقی مهم باشد ولی نه آن قدر که قبل از یافتن راهحل برای مشکل مشتری درگیر ثبت شرکت و مسائل این چنینی شوید. مهمترین کار خلق ارزش برای مشتری است. در ابتدای کار صرفاً کافی است یک قرارداد بین اعضای تیم امضا شود تا هر عضو وظیفه و سهم خود را از استارتاپ بداند.
۳- بیارزشترین چیز در یک استارتاپ ایده است.
ایده آن قدر هم که فکر میکنید مهم نیست و کسی که ایده را مطرح میکند الزاماً بیشترین سهم را از آن استارتاپ ندارد. مهم نحوه اجرای آن ایده و پیدا کردن راه حل برای مشکلی است که مشتری بابت آن پول میدهد.
۴- خود را در یک اتاق حبس نکنید و سعی نکنید محصولی با فرضیات خود بسازید.
در این صورت احتمالاً پس از ۶ ماه محصولی را به نمایش میگذارید که هیچکس بابت آن پولی پرداخت نخواهد کرد. همیشه با مشتریان احتمالیتان مصاحبه کنید و مشکل آنان را دقیقاً متوجه شوید و برای آن مشکل دنبال راهحل باشید.
۵- ابتداییترین محصولی که میتواند یک مشکل کوچک از بخش کوچکی از مشتریانتان را حل کند بسازید.
محصول خود را به آنها نشان دهید و بازخورد آنان را دریافت کنید و با توجه به بازخوردها هر روز محصولتان را بهتر کنید تا به محصولی قابل قبول برسید و کم کم بتوانید مشتریان بیشتری جذب کنید.
۶- زود به سراغ سرمایهگذار نروید.
اگر با یک ایده خام به سراغ سرمایهگذار بروید احتمالاً مورد سرزنش آنان قرار خواهید گرفت زیرا سرمایهگذار میداند که ایده برایش پول درنمیآورد. سرمایهگذاران روی محصولی رو به رشد و تیمی متعهد سرمایهگذاری خواهند کرد. حتی اگر محصولی ابتدایی داشته باشید که رشدی نداشته و درآمدی کسب نکرده، بازهم به سراغ سرمایهگذاران نروید چراکه سرمایهگذاران باتجربه روی این محصول سرمایهگذاری نخواهند کرد و اگر هم این کار را انجام دهند درصد بسیار بالایی از سهم پروژه را طلب میکنند و پول بسیار کمی بابت آن پرداخت میکنند؛ که این یکی از کشندهترین موارد برای استارتاپها است.
منبع: گاه نوشت های نوید بهرنگی
این مقاله در روزنامه “اصفهان امروز” مورخ ۱۳ آذر ۹۵ به چاپ رسیده است.
[su_note note_color=”#fbff73″ radius=”11″]با عضویت در خبرنامه مطالب جدید و مفید را در ایمیل خود داشته باشید.
[mc4wp_form id=”4720″]
خیالتان راحت ما هم از اسپم متنفریم 🙂 فقط مطالب مفید برای شما ارسال می شود.[/su_note]
4 دیدگاه دربارهٔ «آواز کارآفرینی شنیدن از دور خوش است… (بخش دوم)»
سلام
ترویج و تشویق کارآفرینی توی ایران با استارت آپ و نمایش و مصاحبه و غیره رونق و گسترش پیدا نمیکنه.کارآفرین ها همیشه تنها هستند و تنها شروع میکنند به قول کافکا “برای رسیدن به پیروزی باید مقدار زیادی تنهائی را تحمل کنید موفقیت های من حاصل تنهائی هام بوده”…حرف در مورد کارآفرینی زیاده اما کو عمل؟ و نکته اصلی که مجبورم کرد پیام بزارم اینکه شما که هر کسی هر چی مینویسه به عنوان مقاله بازنشر میکنید میشه بگید که بدون عنوان سوم مقاله( ایده مهم نیست و ایده بی ارزش است و صاحبان ایده کاره ای نیستند) چطور بدون همین ایده های بی معنی و غیر مهم و بی ارزش یک استارت آپ قرار هست شکل بگیره؟؟؟
نمونه های این ایده های بی ارزش و ایده پردازان هیچ کاره افرادی مثل وستینگهاوس و جیانی نی و کرسجه و ستاتلر و هنری کایزر هستند که شک دارم اسمشون را هم شنیده باشید.
اگر میخاین بازی و تفریح کنید اسمش رو کارآفرینی و افراد تیم را کارآفرین اسم نزارین این اسم حرمت داره.یا علی
سلام امین گرامی
– در مورد ترویج و تشویق و ایجاد حباب بی مورد در مورد کارآفرینی که صحیح میفرمایید و انتشار مقالاتی مانند بالا هم در همین راستا است که افراد از سمت تاریک کارآفرینی اطلاع یابند.
– کارآفرین ها در جامعه تنها هستند ولی خودشان به تنهایی شاید شروع کنند ولی به تنهایی نمی توانند کار کنند و رشد کنند.
– همان جور که خودتان گفتید دنبال عمل و اجرا باید بود و حرف فایده ندارد ، ایده ها از جنس حرف هستند و برای همین ارزش خاصی ندارند و در حد یک جرقه خوب و عالی هستند ولی اگر با عمل همراه نباشد، فایده ندارد.
– در ادبیات جدید کارآفرینی کسی نمی گوید که صاحب ایده کاره ایی نیست و بهتر است دقیقتر مطالعه کنید ، صاحبان ایده نبایند متوهم شوند که ایده داشتن کفایت میکند.
– زندگی نامه این افراد را هم که مطالعه کنید متوجه می شود که در پس هر یک از ایده هاشون سالها اجرا و پشتکار و زحمت و بی خوابی نهفته است،
– بهتر بود که شما ایمیل خودتان را هم اینجا می گذاشتید تا شفافیت بیشتر شود.
خیلی ممنون که تجربیات و تفکراتتان را با ما در میان گذاشتید چون احتمالا صحبت های شما می تواند به نوعی درد دل بعضی افراد دیگر هم باشد.
علی یارتان
سلام مجدد
ممنون از جواب اما سه بند میانی جوابتون دقیقا یک کلام با سه نوع نوشتار بود هیچکسی منکر کار و تلاش زیاد و بسیار زیاد برای رسیدن به یک هدف عالی نیست اما حرف من این هست که در مقاله ای که باز نشر کرده اید دقیقا نویسنده عنوان میکنه که بی ارزش ترین چیز ها ایده است…
خب اگر همین ایده خشک و خالی نباشد در چه مسیری باید کار کرد و تلاش کرد و یاد گرفت استقامت و مقاومت کردن را؟
پس اتفاقا اصلی ترین چیزها در ابتدای کار یک ایده است هر چند که ماهیت ساختاری یک ایده به مرور زمان و در اجرا تغییر شکل پیدا میکنه اما شروع کار با همان ایده اولیه فقط امکان پذیر است
ایده داشتن مثل نقشه گنجی میمونه که از این نقشه فقط شما چند قدمی مسیر را میبینید و باقی این نقشه نه نانوشته که ناخواناست و پر از اما و اگر
اما وجود نداشتن و بی اهمیت جلوه دادن همین چند قدم اولیه باعث میشه که فرد علاقه مند به کارآفرینی مثل انسانی باشه با یک عزم خاص و اراده عالی و حتی با امکانات زیاد اما ندونه که حتی اولین قدمش را باید در چه مسیری بگذاره
از طرفی اتفاقا اگر نگاهی به شرکت های بزرگ دنیا داشته باشید حتی خیلی ساده سری به اینستاگرام entrepreneur که مجله هست بزنید میبینید که بسیاری از این افراد تنها یا در بهترین حالت دو نفره شروع به کار کرده اند چون کارآفرینی همانطور که گفتم مسیری ناخوانا و تاریک هست که واقعا مشخص نیست مسافرش را به کجا برسونه
گوگل را دو نفر پایه گذاری کردند جابز و وازنیاک اپل را راه انداختند جی اس پنی تنهایی فروشگاه خودش را افتتاح کرد ای پی جیانینی تنهایی بانک خودش را افتتاح کرد با شعاری که کل سیستم را زیر سوال میبرد و…..
اگر اینجا هم منظور شما از کمک دیگران افرادی است که در ازای دستمزد و سود و پول با این افراد کار کرده اند اینها جزئی از تیم کارآفرینی نبوده اند و احیانا علاقه ای هم به ایده های آن شخص نداشته اند الا پولی که آن کارآفرین به جیبشون سرازیر کنه…
بیشتر فکر کنیم
پ.ن:ایمیل ندارم
با سلام
ما به باز نشر هامون افتخار می کنیم چون تعداد زیادی سایتها را روزانه مطالعه کرده و مطالبی در راستای رسالت و دیدگاه اصفهان پلاس را با هماهنگی نویسنده بازنشر می کنیم.
در مورد مابقی توضیحات شما هم به نظر میرسد که سو برداشتی کرده باشید مانند انگور و اوزوم و استافیل و عنب.
خوشحالیم که مطالب ما را می خوانید و وقت می گذارید و نظر می نویسید.
با احترام