موضوع جهشهای بزرگ کاری هنوز هم دست از سرم بر نمیدارند! فکر میکنم جدا از عواملی که در نوشتهی قبلی ذکر کردم، شجاعت پذیرش ریسک هم مورد دیگری است که قطعاً روی موفقیت یک جهش بزرگ تأثیرگذار است.
قبلاً به این نکته اشاره کردم که یکی از عوامل جهش بزرگ، پیدا کردن بازارهای جدیدی است که میشود در آنها فعالیت کرد. اینکه یک بازار «جدید» است، دو معنی متفاوت دارد: یا بازار برای من جدید است و برای دیگران نه؛ و یا بازار نه برای من و نه برای دیگران شناخته شده نیست. در هر دو حالت من این بازار جدید را به احتمال زیاد هنوز «تجربه» نکردهام. احتمالاً موافقید که تجربه کردن هم چیزی است که ریسک کردن (زیاد یا کم) میخواهد. شاید علت اینکه من تا به حال به طرف یک بازار جدید نرفتهام، ناشناخته بودن بازار برای من نبوده؛ شاید علت این بوده که اصولاً میترسیدهام که از ناحیهی آسایش (comfort zone) خودم بیرون بیایم و بخواهم دنیای دیگری را تجربه کنم. این حالت، قطعاً نیازمند توان ریسک کردن است. چیزی که من دوست دارم به آن «شجاعت پذیرش ریسک» بگویم.
تجربهام نشان میدهد که وجود گاوهای شیرده در سازمانها احتمال دوری از ریسک را افزایش میدهد: وقتی من کسب و کاری دارم که میتوانم با کمترین تلاش از آن سود به دست بیاورم، چرا باید ریسک کنم و دنبال حوزههای جدید باشم؟ هرقدر این گاو محترم شیردهتر باشد، عدم تمایل به ریسک هم جدیتر خواهد بود. تصور میکنم آیندهنگری کسب و کاری اینجا به خوبی خودش را نشان میدهد: هیچ گاوی تا ابد شیرده نخواهد بود و کسی که دنبال تبدیل «ستارهها» (که ممکن است در بازارهای جدید مخفی باشند) نرود، احتمالاً شکست خواهد خورد.
جدا از این استدلالِ شاید بدیهی (که زنده بودن یک کسب و کار در طولانیمدت را با ریسک کردن ممکن میداند)، بزرگ بودن جهش هم احتمالاً با شدت ریسک رابطهی مستقیم دارد: اگر قرار است جهشی بکنم که دیگران نکردهاند، باید کاری را انجام دهم که دیگران تا به حال موفق به انجام آن نشدهاند. و چه کسی است که نداند یکی از مهمترین کارهایی که دیگرانِ معمولی انجام نمیدهند، شجاعت پذیرش ریسکهای بزرگ است؟
به همین خاطر است که فکر میکنم علاوه بر ۳ عامل موثر در جهشهای بزرگ که قبلاً به آنها اشاره کردم، عامل چهارمی به نام «شجاعت پذیرش ریسک» هم باید در نظر گرفته شود.
منبع: zargarpour.ir