وبسایت Ted.com لیستی از ۱۰ ویدیو از ویدیوهای خود را تحت عنوان “سخنرانی های که به شما برای شروع کسب و کارتان کمک میکند” منتشر کرده است که به مرور زمان این ویدیوها بر روی اصفهان پلاس قرار خواهند گرفت.
۵ ویدیو از این لیست قبلا منتشر شده است که می توانید به آن ها دسترسی داشته باشید:
پنج راه برای برباد دادن رویاهایت
عمدهترین دلیل موفقیت شرکتهای نوپا (استارتآپها)
عادت های عجیب اندیشمندان مبتکر
و اما ویدیوی ششم در رابطه با رهبری و اینکه چگونه تبدیل به رهبری بزرگ شویم:
همه ما تجربیات و محصولات منطبق با نیازهای شخصی می خواهیم— اما هنگام روبرو شدن با ۷۰۰ گزینه ، مشتری ها قفل میکنند. شینا لینگر با تحقیقی جدید و جذاب نشان میدهد که چگونه بنگاههای اقتصادی (و نیز سایرین) میتوانند قدرت انتخاب را بهبود ببخشند.
اگر در مشاهده این ویدیو و یا زیرنویس آن مشکلی دارید، آن را از لینک اصلی مشاهده نمایید.
متن زیرنویس فارسی ویدیو:
۰:۱۱میدانید در یک روز عادی چند تصمیم میگیرید؟ میدانید در یک هفته عادی چند انتخاب دارید؟ اخیرا نظرسنجی ای در میان ۲۰۰۰ آمریکایی انجام دادم و تعداد متوسط انتخابهایی که یک آمریکایی عادی گزارش داده در یک روز عادی حدود ۷۰ تا است. همچنین اخیرا مطالعه ای با مدیران اجرایی ارشد انجام شده است که در این مطالعه محققان مدیران اجرایی ارشد را در طول یک هفته کامل تحت نظر داشتند. این محققان کاملا همه وظایف گوناگونی که این مدیران اجرایی ارشد درگیر آنها بوده و اینکه آنها چقدر زمان صرف اشتغال به تصمیمگیری در مورد این وظایف میکنند را ثبت کردند. و دریافتند که یک مدیر اجرایی متوسط در طی یک هفته تقریبا در ۱۳۹ وظیفه درگیر است. البته هر کدام از این وظایف از تعداد خیلی خیلی خیلی زیادی انتخابهای فرعی تشکیل شده است. ۵۰ درصد از تصمیمات آنها در ۹ دقیقه یا کمتر گرفته شده است. فقط حدود ۱۲ درصد از تصمیم گیری های آنها یک ساعت یا بیشتر زمان برد. در مورد انتخاب های خود فکر کنید. آیا می دانید چه تعداد انتخاب در دسته ۹ دقیقه ای شما در مقابل دسته یک ساعته شما صورت می گیرد؟ شما فکر میکنید چقدر خوب میتوانید آن انتخاب ها را مدیریت کنید؟
۱:۲۲امروز من می خواهم در مورد یکی از بزرگترین مشکلات تصمیمگیری روزگار مدرن که ما با آن مواجهیم، یعنی مشکل زیادی گزینه های انتخاب صحبت کنم. امروز من می خواهم در مورد این مشکل و برخی راه حل های بالقوه آن صحبت کنم. الان همینطور که در مورد این مشکل صحبت می کنم، می خواهم چند سوال برایتان طرح کنم و می خواهم جواب شما را بدانم. بنابراین وقتی از شما سوالی می پرسم، چون من نابینا هستم، فقط در صورتی که بخواهید مقداری کالری بسوزانید دستتان را بلند کنید. (خنده حضار) در غیر اینصورت، وقتی که یک سوال از شما می پرسم، و اگر جوابتان بله است، دوست دارم دست بزنید. پس به عنوان اولین سوال امروز من از شما: آیا شما دوستان آماده هستید تا در مورد مشکل تراکم انبوه گزینه های انتخابی بشنوید؟ (کف زدن حضار) ممنون
۲:۰۷زمانی که من دانشجوی تحصیلات تکمیلی دانشگاه استنفورد بودم، من به خواربار فروشی خیلی خیلی لوکسی می رفتم; حداقل در آن زمان آن خواربار فروشی واقعا لوکس بود. فروشگاهی به اسم دراگر بود. خوب این فروشگاه، رفتن به این فروشگاه تقریبا مثل رفتن به یک پارک تفریحی بود. آنها ۲۵۰ نوع سس خردل و سرکه و بیش از ۵۰۰ نوع متفاوت میوه و سبزی و بیش از دو دوجین انواع متفاوت آب در بطری ها داشتند– و این در زمانی بود که ما معمولا برای آب خوردن از آب شیر استفاده میکردیم. من عاشق رفتن به این فروشگاه بودم، اما یک زمانی از خودم پرسیدم، خوب چرا تو هیچوقت چیزی نمیخری؟ اینجا راهروی روغن زیتونشون است. آنها بیش از ۷۵ نوع متفاوت روغن زیتون، شامل آنهایی که در یک بسته قفل شده بودند که محصول درختان زیتون ۱۰۰۰ ساله بودند داشتند.
۲:۵۱خوب یک روز تصمیم گرفتم که با مدیر ملاقات کنم، از مدیر پرسیدم، ” آیا این مدل ارائه این همه انتخاب به مردم واقعا جواب میدهد؟” و او به اتوبوس توریست ها اشاره کرد که معمولا هرروز با دوربینهایی آماده می آمدند. ما تصمیم گرفتیم که یک آزمایش کوچولو انجام بدهیم، و مربا را برای آزمایشمان انتخاب کردیم. اینجا راهرو مرباها است. آنها ۳۴۸ نوع متفاوت مربا داشتند. ما یک باجه تست طعم نزدیک ورودی فروشگاه برپا کردیم. در آنجا (دو گروه انتخاب در یکی با) شش طعم متفاوت مربا و در دیگری ۲۴ طعم متفاوت قرار دادیم، و دو چیز را مشاهده کردیم: اول اینکه در کدام مورد مردم تمایل بیشتری داشتند تا بایستند و مربا را تست کنند؟ زمانی که تعداد نمونه ها ۲۴ تا بود افراد بیشتری ایستادند، تقریبا ۶۰ درصد. و زمانی که ۶ نمونه بود تقریبا ۴۰ درصد ایستادند. چیز دیگری که ما مشاهده کردیم این بود که در کدام مورد مردم بیشتر مربا میخرند. در اینجا ما اثر معکوس را میبینیم. وقتی که تعداد نمونه ها ۲۴ تا بود، فقط ۳ درصد از مردمی که می ایستادند واقعا مربا خریدند. و زمانی که نمونه ها ۶ تا بود ما دیدیم که ۳۰ درصد از آنها واقعا مربا خریدند. حالا اگر شما محاسبه کنید ، وقتی نمونه ها ۶ عدد بود تعداد مردم حداقل ۶ برابر زمانی بود که آنها با ۲۴ نمونه مواجه می شدند.
۴:۰۵حال، انتخاب عدم خرید یک شیشه مربا احتمالا برای ما خوب است- حداقل برای سایز کمرمان خوب است- اما معلوم می شود که این مشکل زیادی انتخاب ها بر ما تاثیر می گذارد. حتی در تصمیمات خیلی مهم. ما انتخاب نکردن را انتخاب میکنیم، حتی زمانی که آن بر خلاف بهترین منافع شخصی ما باشد. خوب، حالا برای موضوع امروز: پس انداز مالی میخواهم مطالعه ای را برایتان شرح دهم که با گور هوبرمان، امیر کامنیکا، وی جانگ انجام دادیم که در این مطالعه ما تصمیمات پس انداز برای بازنشستگی نزدیک یک میلیون آمریکایی در ۶۵۰ طرح که همه در امریکا بود را بررسی کردیم. و چیزی که دنبالش بودیم این بود که آیا پیشنهادهای مالی موجود در یک طرح پس انداز بازنشستگی، طرح ۴۰۱(k)، در احتمال بیشتر پس انداز کردن افراد برای فردا تاثیر می گذارد. و چیزی که به دست آوردیم این بود که واقعا یک همبستگی وجود داشت. بنابرین در این طرح ها ، ما تقریبا ۶۵۷ طرح داشتیم که دارای طیفی از پیشنهاد ۲ تا ۵۹ صندوق مختلف به افراد در همه جا بود. و چیزی که ما به دست آوردیم این بود که هر چه صندوق بیشتر بود در واقع نرخ مشارکت کمتر بود.
۵:۱۶بنابرین اگر نگاهی به طرفین بیاندازید ، آن طرح هایی که دو صندوق را به شما پیشنهاد میکنند، نرخ مشارکت درآنها تقریبا ۷۰ درصد است – – البته هنوز به آن اندازه که ما خواهان آن هستیم بالا نیست. در آن طرح هایی که نزدیک ۶۰ صندوق را به شما پیشنهاد میدهد، نرخ مشارکت تا حدود ۶۰ امین درصد در آنها پایین می آید. معلوم میشود که حتی اگر شما مشارکت را انتخاب کنید وقتی انتخاب های زیادتری وجود دارد، باز هم نتایج منفی دارد. پس برای آن افرادی که تصمیم به مشارکت گرفتند، هر چه انتخاب های بیشتری وجود داشت احتمال اینکه افراد کاملا از صندوقهای پس انداز یا داشتن سهام اجتناب کنند بیشتر بود. زمانی که انتخاب های بیشتری در دسترس باشد، به احتمال زیاد آنها همه پولشان را در حساب تجاری مالی قرار میدهند. در حال حاضر هیچ یک از این تصمیمات افراطی از آن نوع تصمیماتی نیستند که هیچ یک از ما بخواهیم وقتی رفاه مالی آینده افراد را مد نظر قرار میدهیم به آنها پیشنهاد کنیم.
۶:۰۹خوب، در طول دهه گذشته ما شاهد سه نتیجه منفی عمده از پیشنهاد دادن گزینه های بیشتر به مردم بوده ایم. یعنی احتمال اینکه آنها انتخاب کردن را به تاخیر بیندازند– و معوق بگذارند حتی زمانی که اینکار بر خلاف بهترین منافع آنها باشد بیشتر است. و احتمال اینکه انتخاب های بدتری انجام دهند بیشتر است– انتخاب های مالی بدتر، انتخابهای طبی بدتر. آنها به احتمال زیاد چیزهایی را انتخاب میکنند که آنها را کمتر راضی میکند، حتی زمانی که آنها عینا بهتر انتخاب کنند. دلیل اصلی اش این است که، هرچند ممکن است از زل زدن به آن دیوارهای عظیم مایونز ، خردل، سرکه، مربا لذت ببریم، اما واقعا نمیتوانیم در آن نمایش حیرت انگیز، مقایسه و تفاوت و انتخاب را محاسبه کنیم. اما واقعا نمیتوانیم در آن نمایش حیرت انگیز، مقایسه و تفاوت و انتخاب را محاسبه کنیم. بنابراین چیزی که من امروز میخوام به شما پیشنهاد کنم چهار فن و تکنیک ساده است– فنونی که ما آنها را به طرقی در تحقیق های متفاوت آزموده ایم– و شما میتوانید به آسانی آنها را در کسب و کارتان به کار ببرید.
۷:۰۲اول: کم کردن شما این موضوع را قبلا شنیده اید، اما این گفته هرگز به اندازه امروز صادق نبوده است که کمتر، بیشتر است. مردم همیشه ناراحت میشوند وقتی که من میگویم، ” کم کنید.” آنها همیشه نگران هستند که آنها فضای قفسه ها را از دست میدهند. اما در حقیقت، چیزی که ما بیشتر و بیشتر میبینیم این است که اگر شما اراده کنید که کم کنید، و از شر آن گزینه های زائد خلاص شوید، خوب آنوقت مقدار فروش افزایش می یابد،هزینه ها کمتر شده و در تجربه انتخاب بهبودی حاصل میشود. زمانی که “پروکتور” و ” گمبل “ انواع مختلف “هد اند شولدرز” را از ۲۶ به ۱۵ تغییردادند، فروش آنها ۱۰ درصد افزایش یافت. زمانی که شرکت گربه طلایی از شر ۱۰ نوع بد فروش بچه گربه خلاص شد، آنها افزایش ۸۷ درصدی سود داشتند که تابعی بود از افزایش فروش و کاستن از هزینه ها. میدونید، یک سوپر مارکت متوسط امروزه ۴۵۰۰۰ محصول پیشنهاد میدهد. امروزه والمارت ۱۰۰۰۰۰ محصول به شما پیشنهاد میدهد. اما نهمین خرده فروش بزرگ ، نهمین خرده فروش بزرگ در جهان امروز“الدی” است که فقط ۱۴۰۰ محصول به شما پیشنهاد میدهد –یک نوع سس گوجه فرنگی.
۸:۱۱اکنون در دنیای پس انداز مالی من فکر میکنم یکی از بهترین مثالهایی که اخیرا در خصوص اینکه چگونه گزینه های پیشنهادی را به بهترین نحو مدیریت کنیم منتشر شده است، چیزی بوده است که دوید لایبسون درطراحی آن دخیل بود، که طرحی بود که آنها در هاروارد داشتند. هر کارمند هاروارد به صورت اتوماتیک در یک صندوق طول عمر ثبت نام میشود. برای آن دسته از افراد که واقعا میخواهند انتخاب کنند، ۲۰ صندوق ارائه میشود، نه سیصد تا یا بیشتر. میدونید، اغلب، مردم میگویند، ” من نمیدانم که چطور کم کنم. آنها همه انتخاب های مهمی هستند.” و اولین چیزی که من انجام میدهم این است که از کارمندان میپرسم، ” به من بگویید که تفاوت این گزینه ها با سایرین چیست. و اگر کارمندان شما نتوانند تفاوت را بگویند، آنگاه مشتریان شما هم نخواهند توانست که بگویند.
۸:۵۲حالا این بعد از ظهر قبل از اینکه این جلسه را شروع کنیم، گفتگویی با گری داشتم. و گری گفت که تمایل دارد به این افراد حاضر در سالن یک سفر تماما رایگان به زیباترین جاده در جهان پیشنهاد دهد. این توصیف جاده است. و من دوست دارم که شما آن را بخوانید. و الان من چند ثانیه به شما وقت میدهم تا آن را بخوانید و بعد از شما میخواهم که زمانی که آماده اید که پیشنهاد گری را بپذیرید، دست بزنید . (دست زدن آرام) بسیار خوب. کسی هست که آماده پذیرفتن پیشنهاد او باشد. همش همینه؟ بسیار خوب، اجازه بدهید تا به شما چیزهای بیشتری در این مورد نشان دهم. (خنده)شما ها میدونستید که یک ترفندی این وسط هست، نه؟ (صدا) الان چه کسی حاضر است که به این سفر برود. (کف زدن حضار) (خنده حضار) فکر کنم من واقعا صدای دست بیشتری شنیده ام
۹:۵۲بسیار خوب. الان در واقع ، شما عینا اطلاعات بیشتری در دفعه اول نسبت به دفعه دوم داشتید، اما من حدس میزنم که شما احساس کردید که این دفعه دوم واقعی تر بود. زیرا تصاویر، آن را برای شما واقعی تر ساخت. این مثال ما را به دومین تکنیک برای مدیریت مشکل زیاد بودن گزینه های انتخابی می برد، که مجسم ساختن است. به منظور اینکه که مردم تفاوت بین انتخاب ها را بفهمند، آنها باید قادر به درک پیامدهای ملازم با هر انتخاب باشند، و نیز اینکه لازم است آن پیامدها به طریقی واضح، به شیوه ای مجسم حس شوند. چرا مردم زمانی که ازکارت ATM یا کارت اعتباری استفاده میکنند به طور متوسط ۱۵ تا ۳۰ درصد بیشتر از زمانی که پول نقد به کار میبرند، خرج میکنند؟ چرا مردم زمانی که ازکارت ATM یا کارت اعتباری استفاده میکنند به طور متوسط ۱۵ تا ۳۰ درصد بیشتر از زمانی که پول نقد به کار میبرند، خرج میکنند؟ چرا مردم زمانی که ازکارت ATM یا کارت اعتباری استفاده میکنند به طور متوسط ۱۵ تا ۳۰ درصد بیشتر از زمانی که پول نقد به کار میبرند، خرج میکنند؟ چون کارت اعتباری حس پول واقعی را ندارد. و این معلوم میکند که که ایجاد کردن حس واقعی تر میتواند عملا یک ابزار کارامد برای مردم جهت پس انداز بیشتر باشد.
۱۰:۴۹مطالعه ای من با شلومو بنارتز و الساندرو پرویترو انجام دادم که با افرادی درآی ان جی انجام شد- کارمندانی که همه در حال کار کردن در آی ان جی هستند– و این افراد همه در بخشی بودند که برای طرحk ۴۰۱ ثبت نام میکنند. در طول آن بخش، در طول آن بخش، ما همه چیز را دقیقا به همان طریقی که قبلا بود حفظ کردیم، اما یک چیز کوچولو به آن اضافه کردیم. آن چیز کوچولو که ما اضافه کردیم این بود که ما فقط به افراد گفتیمکه در مورد همه چیز های سودمندی که در زندگیتان اتفاق افتاده بود و باعث شده بود که بیشتر پس انداز کنید، فکر کنید. با انجام دادن این چیز ساده،یک افزایش ۲۰ درصدی در ثبت نام و یک افزایش ۴ درصدی در تعداد افرادی که تمایل به پس انداز کردن داشتند یا آنهایی که تمایل به گذاشتن آن پس انداز در حساب پس انداز شان داشتند، وجود داشت.
۱۱:۳۶تکنیک سوم: دسته بندی کردن. ما دسته بندی ها را بهتر از انتخاب ها مدیریت میکنیم. به عنوان مثال، این مطالعه ای است که ما در قفسه های مجلات انجام دادیم. نتیجه این بود که در فروشگاه وگمانس بالا و پایین راهروی شمال شرقی قفسه های مجلات همه جا طیفی از ۳۳۱ نوع متفاوت مجله تا ۶۶۴ نوع دارد. اما میدونید چیه؟ اگر من به شما ۶۰۰ مجله نشان دهم و آنها را به ۱۰ دسته تقسیم کنم، درمقابل وقتی که من ۴۰۰ مجله به شما نشان دهم و آنها را به ۲۰ دسته تقسیم کنم، شما فکر خواهید کرد که من با دادن ۴۰۰ مجله به شما گزینه های بیشتر و تجربه انتخاب بهتری داده ام تا زمانی که ۶۰۰ مجله میدادم. زیرا دسته بندی به من میگوید چگونه آنها را متمایز کنم.
۱۲:۲۴اینجا دو نمایش متفاوت از جواهرات است. یکی “جاز” گفته میشود و یکی “سونگ”. اگر شما فکر می کنید که نمایش سمت چپ سونگ است و نمایش سمت راست جاز است، دست بزنید. (دست زدن آرام). بسیار خوب. اگر شما فکر می کنید که نمایش سمت چپ جاز است و نمایش سمت راست سونگ است، دست بزنید. بسیار خوب. یک ذره بیشتر. الان معلوم میشه که شما درست میگویید. سمت چپی جاز است و سمت راست سونگ،اما میدونید چیه؟ این یکی از الگو های بی مصرف دسته بندی است. ( خنده حضار) دسته بندی ها باید چیزی به انتخاب کننده بگوید نه اینکه خود انتخاب کننده باشد. و شما اغلب زمانی این مشکل را می بینید که منجر به لیست های طولانی با همه آن وجوه شده است. انتظار میرود چه کسانی واقعا مطلع شوند؟
۱۳:۱۴تکنیک چهارم من: شرط پیچیدگی . این باعث میشود که ما واقعا بتوانیم اطلاعات زیادی را نسبت به آنچه فکر میکنیم مدیریت کنیم، ما فقط باید آن را کمی آسانتر کنیم. ما باید به تدریج پیچیدگی را افزایش دهیم. من میخوام به شما مثالی از چیزی که در مورد آن صحبت میکنم نشان دهم . بیایید یک تصمیم خیلی خیلی پیچیده بگیریم: خریدن یک اتومبیل . اینجا یک کارخانه آلمانی سازنده اتومبیل است که این موقعیت را برایتان فراهم میکند تا کاملا اتومبیل درخواستی شما را بسازد. شما باید ۶۰ تصمیم مختلف بگیرید تا کاملا اتومبیل تان را بسازید. الان این تصمیمگیری ها در تعداد انتخابهایی که آنها به ازای هر تصمیمگیری به شما ارایه میدهند فرق میکند. رنگ اتومبیل، رنگ خارجی اتومبیل– من ۵۶ انتخاب دارم. برای موتورها ، دنده ها — ۴ انتخاب. پس الان کاری که میخوام انجام دهم این است که ترتیبی که این تصمیم گیریها در آن ظاهر میشوند را مشخص کنم. خوب نیمی از مشتری ها از بالاترین انتخاب، ۵۶ رنگ ، به پایین ترین انتخاب، ۴ دنده میروند. نیم دیگر مشتری ها از پایین ترین انتخاب یعنی ۴ دنده به بالاترین انتخاب، یعنی ۵۶ رنگ میروند.
۱۴:۱۳دنبال چی میگردم؟ اینکه شما تا چه حد درگیر هستید. اگر همچنان دکمه پیش فرض را برای هر تصمیم بزنید، این معنی را میدهد که شما غرق آن شده اید. یعنی اینکه من دارم شما را از دست میدهم. چیزی که شما به آن میرسید افرادی است که از انتخاب بالا به انتخاب پایین تمایل دارند، آنها مکرر در حال فشار دادن دکمه پیش فرض هستند. ما آنها را از دست میدهیم. آنها که تمایل دارند از انتخاب پایین به انتخاب بالا بروند، آنها آنجا میمانند. اطلاعات یکسان است. تعداد انتخاب ها یکسان است. تنها چیزی که من انجام داده ام این است که من ترتیبی را که این اطلاعات ارایه میشود راتغییر داده ام. اگر شما آسان شروع کردید، من یاد میگیرم که چگونه انتخاب کنم. حتی با اینکه انتخاب دنده چیزی درباره اولویتهای من برای طراحی داخلی به من نمیگوید، اما همچنان مرا برای اینکه چگونه انتخاب کنم آماده میسازد. همچنین مرا درباره این محصول بزرگ که من در حال سرهم کردنش هستم هیجان زده میکند، پس من انگیزه بیشتری دارم که درگیر کار باشم.
۱۵:۰۶خوب بگذارید جمع بندی کنم. من در مورد چهار تکنیک برای تقلیل دادن مشکل زیادی گزینه انتخاب صحبت کرده ام –کم کردن– خلاص شدن از شر گزینه های غیراصلی؛ ملموس ساختن — واقعی ساختن؛ دسته بندی کردن– ما میتوانیم دسته ها را بیشتر و انتخاب ها را کمتر کنیم، شرط پیچیدگی. همه این تکنیک هایی که من امروز برای شما شرح میدهم طراحی میشوند تا به شما کمک کنند تا انتخاب هایتان را مدیریت کنید– این برای شما بهتر است، چراکه شما میتوانید آنها را در مورد خودتان استفاده کنید، و برای افرادی که شما به آنها خدمت میکنید نیز بهتر است. زیرا من معتقدم که کلید بهترین استفاده از انتخابها این است که در مورد انتخاب کردن انتخاب کننده باشید. و هر چه در مورد انتخاب ها بیشتر انتخاب کننده باشید بهتر قادر خواهید بود که هنر انتخاب کردن را تمرین کنید.
۱۵:۵۱بسیار متشکرم.
۱۵:۵۳تشویق