بنیانگذاران گوگل، لری پیج و سرگئی برین پیشنهاد میکنند که نگاهی به درون ماشین گوگل بیندازیم و نکات ظریفی را دربارهی الگوهای بینالمللی جستجو، بنیاد بشردوستانهی گوگل و وقف شدن شرکت به نوآوری و رضایت کارمندان به اشتراک میگذارند.
۰۰:۱۲ سرگئی برین: میخوام راجع به سوالی بحث کنم که میدونم به ذهن بسیاری از شما فشار میآورده. ما با شما در چند سال پیش صحبت کردیم. و قبل از این که امروز شروع کنم، از اون جایی که خیلیهاتون براتون سوال هست، فقط میخوام این سوال ر از سر راه بردارم، جوابش «بکسورها» هستند. (خندهی حضار) حالا امیدوارم همهی شما احساس بهتری داشته باشین.
۰۰:۴۰ میدونید این چی میتونه باشه؟ کسی میدونه اون چیه؟
۰۰:۴۳ یکی از حضار: بله.
۰۰:۴۴ س. ب.: این چیه؟
۰۰:۴۶ یکی از حضار: افرادی هستن که دارن دور دنیا به حسابشون در گوگل وارد میشن.
۰۰:۴۸ س. ب.: واو، عالیه. وقتی اولین بار این رو دیدم واقعا تشخیص ندادم که چیه. ولی این چیزیه که کمکم کرد ببینمش. این چیزیه که ما در دفتر کار اجرا کردیم، که در واقع به صورت بلادرنگ اجرا میشه. اینجا کمی وارد شده. ولی اینجا میتونید ببینید که در سراسر جهان مردم چطور دارند از گوگل استفاده میکنن. و هر کدوم از اون نقاط در حال رشد احتمالا حدود ۲۰ تا ۳۰ جستجو رو نمایش میده، یا چیزی شبیه اون. و اونا الآن بر اساس زبان بهوسیلهی رنگ برچسبگذاری شدن.
۰۱:۱۵ خب میتونید ببینید: اینجا ما در ایالات متحده هستیم، و همهی اونا دارن به رنگ قرمز بالا میان ما در مونتری هستیم -امیدوارم بتونم درست پیداش کنم. میتونید ببینید که ژاپن در شب شلوغه، اونجا. توکیو رو داریم که داره به زبان ژاپنی وارد میشه. فعالیت زیادی در چین وجود داره. فعالیت زیادی در هند وجود داره. یه مقدار هم در خاورمیانه هست، بستههای کوچیک. و اروپا، که همین الآن در میانهی روزه، داره واقعا قوی پیش میره با تنوع گستردهای از زبانها.
۰۱:۵۲ الآن هم میتونید ببینید، اگه این رو بگردونم اینجا، امیدوارم دنیا رو خیلی نلرزونم! ولی همچنین میتونید ببینید که مکانهایی وجود داره که زیاد فعالیتی اونجا نیست. استرالیا، چون اونجا اصلا جمعیت چندان زیادی نداره. و این چیزیه که ما باید واقعا رویش کار کنیم، آفریقا، که فقط چند تا فعالیت اندک داره، اساسا در آفریقای جنوبی و چند منطقهی شهری دیگر. ولی اساسا، چیزی که متوجه شدیم اینه که این جستارها، که به صورت هزاران عدد در ثانیه کسب میشن، هر جایی که انرژی و برق هست، در دسترسند. و تقریبا در هر جایی که انرژی و برق وجود داره، اینترنت هم وجود داره. و حتی در جنوبگان -خب، حداقل در این موقع از سال- گاه به گاه میبینیم که جستاری رشد میکنه. و اگه این رو به درستی ترسیم کرده بودیم، فکر کنم ایستگاه بینالمللی فضایی هم این رو میداشت.
۰۲:۵۲ پس این، بعضی از چالشی که اینجا داریم، اینه که میتونید ببینید که این در واقع سخته که بتونید به دست بیاریدش. ایناهاش ما این طوری باید بیتها رو جابجا بدیم تا افراد رو به جواب پرسشهاشون برسونیم. میتونید ببینید که دادههای زیادی هستند که دارن اجرا میشن. این باید به سراسر جهان بره: از راه فیبرها، از طریق ماهوارهها، از طریق همهی انواع ارتباطات. و این برای ما خیلی حساسه که تاخیرهارو تا جایی که که میتونیم پایین نگه داریم. امیدواریم که تجربهی شما خوب باشه. ولی شما همچنین میتونین ببینین، یه بار دیگه -خب، بعضی جاها خیلی بیشتر از بقیه دارای ارتباطات سیمی هستن و شما میتونید تمام پهنای باند در ایالات متحده رو ببینید، که به سمت آسیا میره، در سمت دیگری به سمت اروپا و فراتر از اون.
۰۳:۴۲ حالا کاری که میخوام بکنم اینه که فقط بهتون نشون بدم که یک ثانیه از این فعالیت به چه شکل است. -و اگه بتونیم بریم روی اسلایدها- خیلی خب. خب این آهسته شده. این چیزیه که یک ثانیه به اون شکله و این چیزیه که ما وقت زیادی رو صرف انجامش میکنیم، یعنی فقط اطمینان از اون که ما میتونیم با وجود اینچنین بار ترافیک، همچنان ادامه بدیم. حالا، هر کدوم از اون جستارها یه زندگی و ماجرای جالب واسه خودش داره. منظورم اینه که اون میتونه سلامتی کسی باشه، میتونه شغل کسی باشه، یه چیز مهم واسه اونا. و میتونه به طور بالقوه چیزی باشه به اهمیت سس گوجهفرنگی، یا در این مورد، کچاپ.
۰۴:۳۷ پس این جستاریه که ما داشتیم- فکر میکنم این یه گروه پرطرفدار موسیقیه که در بعضی بخشهای دنیا از بقیهی جاها محبوبتره. میتونید ببینید که این از اینجا دقیقا شروع شد. در ایالات متحده و اسپانیا، و این همزمان متداول بوده. ولی رشدی رو که در اسپانیا داشت، به همون اندازه در ایالات متحده نداشت. و سپس از اسپانیا، به سمت ایتالیا رفت، و سپس آلمان مجذوبش شد و شاید همین الآن انگلستان داره ازش لذت میبره. و بنابراین حدس میزنم که ایالات متحده هم، در نهایت شروع کرد که اونو دوست داشته باشه. و من میخوام که اون رو برای شما پخش کنم.
۰۵:۱۲ به هر حال، میتونید همگی برای خودتون ازش لذت ببرید- خوشبختانه اون جستجو کار خواهد کرد. به عنوان بخشی از– همونطور که میدونید، بخشی از کاری که میخوایم انجام بدیم تا شرکتمون رو رشد بده اینه که جستجوهای بیشتری داشته باشیم. و این یعنی ما میخوایم که افراد سالم و تحصیلکردهی بیشتری داشته باشیم. حیوانات بیشتری، البته اگه اونا هم شروع به جستجو کردن کنن. ولی در یه قسمت، ما میخوایم دنیا رو به مکان بهتری تبدیل کنیم و بنابراین یه چیزی که ما ازش برای این کار استفاده میکنیم «بنیاد گوگل» است و در فرآیند برپا کردنش هستیم.
۰۵:۴۸ همچنین در حال حاضر یک برنامه به نام «کمکهزینههای گوگل» داریم که اکنون به بیش از ۱۵۰ موسسه خیریهی مختلف در سراسر جهان خدمترسانی میکنه و اینها بعضی از اون خیریهها هستن. و این چیزیه که خیلی هیجانزدهام از این که بخشی از اون هستم. در واقع، بسیاری از سازمانهایی که اینجا هستن –بنیاد Acumen ، فکر کنم ApproTEC هم هست، مطمئن نیستم اونیکی باشه– و بسیاری از افرادی که اینجا نشون داده شدهند دارند از طریق «کمکهزینههای گوگل» فعالیت میکنن. اونا از تبلیغات گوگل استفاده میکنن و ما فقط پول تبلیغ رو بهشون میدیم پس اونا میتونن اجازه بدن که سازمانها آگاهی پیدا کنن.
۰۶:۱۹ یکی از اولین نتایجی که گرفتیم — یه تجارتکنندهی سنگاپوری داریم که الان داره در دهکدهای از ۲۵ دختر ویتنامی برای تحصیلشون حمایت مالی میکنه و این یکی از اولین نتایج بود. و همونطور که گفتم، تا حالا داستانهای خیلی خیلی زیادی بوده که رخ داده، چون ما صدها خیریه اونجا داریم و بنیاد گوگل کوششی باز هم وسیعتر خواهد بود. حالا آیا کسی میدونه که این کیه؟ بله،
۰۶:۴۷ یکی از حضار: اورکات.
۰۶:۴۸ س. ب.: آره! یکی فهمید. این ارکات هست ( وب سایتی برای ایجاد شبکه احتماعی). کسی اینجا توی اورکات هست؟ کسی هست؟ خب، افراد زیادی نمیدونن دربارهی اون. تو چند لحظه توضیحش می دم. این یکی از مهندسین ماست. ما میفهمیم که اونا وقتی با برگ پوشیده شدهن بهتر کار میکنن. و این روشیه که باهاش اون محصولات رو تولید می کنیم. اورکات دیدی برای ایجاد یه شبکهی اجتماعی داشت. میدونم که همهتون دارین فکر میکنین، «بازم یه شبکهی اجتماعی دیگه.» ولی این یه رویای اون بود و ما، اساسا، وقتی افراد واقعا میخوان کاری انجام بدن، خب، ما عموما بهشون اجازه میدیم. پس این چیزیه که او ساخت. ما هم در یک فاز آزمایشی ماه قبل اون رو منتشر کردیم، و این داشت اوج میگرفت.
۰۷:۳۰ این معاون مهندسی ماست. می تونید موی قرمز رو ببینید، نمیدونم که میتونین اونجا حلقهی بینی رو هم ببینید و اینها همهی دوستانش هستن و این روش کار ماست –به تازگی گسترش دادیمش– به تازگی تصمیم گرفتیم که مردم بتونن به همدیگه برای وارد شدن به این سرویس دعوتنامه بفرستن، و ما به افرادمون در شرکت گفتیم که اونا رو ابتدائا ارسال کنن. و حالا ما به بیش از ۱۰۰٫۰۰۰ عضو داریم. و اونا گسترش پیدا میکنن، در واقع خیلی سریع، حتی خارج از ایالات متحده
۰۸:۰۲ میتونین ببینین، اگرچه هنوز ایالات متحده اینجا اکثریت هست– ولی ضمنا، بر اساس جستجوها، این فقط حدود ۳۰ درصد از ترافیک ماست — ولی در حال حاضر داره به سمت ژاپن و انگلستان و اروپا میره، و همهی کشورهای دیگه. خب، این یه پروژهی سرگرمکنندهی کوچیکه. انواع آمارها وجود داره. نمیخوام شمارو با اینا خسته کنم. ولی این فقط همون نوع از چیزاییه که ما برای سرگرمی امتحانشون میکنی و ببینین که چی میشه. و… خب، من شما رو تو تردید رها میکنم. لری، تو میتونی این یکی رو توضیح بدی.
۰۸:۳۰ لری پیج: متشکرم سرگئی. خب، یکی از چیزا– من و سرگئی هر دو به یه مدرسهی مونتهسوری رفتیم، و فکر میکنم، بنا به دلایلی، این در گوگل دخیل بوده. و سرگئی به اورکات اشاره کرد، که چیزیه که، میدونید، اورکات میخواست در زمان خودش انجام بده. و ما توی گوگل به این میگیم: ما اینو به عنوان «۲۰ درصد از زمان» در نظر گرفتیم. و ایده اینه که توی ۲۰ درصد از زمانتون، اگه توی گوگل کار میکنین، میتونین کاری رو بکنید که فکر میکنید بهترین کار برای انجام دادنه. و چیزای خیلی خیلی زیادی از طریق اون از گوگل بیرون اومده، مثل اورکات و همچنین گوگل نیوز (سرویس اخبار گوگل). و فکر میکنم خیلی چیزهای دیگهای هم تو دنیا از این طریق حاصل شده. مندل، که قرار بود به دانش آموزان دبیرستان درس بده، در واقع، میدونین، قوانین ژنتیک رو کشف کرد — اساسا، به عنوان یه سرگرمی. چیزهای مفید بسیار بسیار زیادی از این طریق حاصل میشه.
۰۹:۲۲ و اخبار، که الآن اشاره کردم، به وسیلهی یه محقق شروع شد. و اون بعد از یازده سپتامبر، بسیار به اخبار علاقهمند شد. و گفت، «چرا من بهتر به اخبار نگاه نکنم؟» پس شروع کرد به خوشهبندی اونها بر اساس موضوع، و سپس شروع کرد به استفاده از اون، و بعدش دوستانش شروع کردن به استفاده ازش. و سپس، در کنار این که روی پوشک یه کودک بامزهست، ما اون رو به یه گوگلت تبدیل کردیم، که اساسا یه پروژهی کوچک در گوگل هست.
۰۹:۵۲ پس شبیه سه نفر خواهد بود، یا چیزی شبیه اون و اونا سعی خواهند کرد که یه محصول بسازن. و ما واقعا مطمئن نیستیم که آیا کار خواهد کرد یا نه. و در مورد «اخبار»، میدونین، اونا چند نفر رو داشتن که روی اون برای مدتی کار میکردن، و سپس افراد بیشتر و بیشتری شروع به استفاده از اون کردن، و سپس ما اون رو روی اینترنت گذاشتیم، و افراد بیشتر و بیشتری شروع به استفاده از اون کردن. و حالا این یه پروژهی واقعی و تمامعیاره با افرادی بیشتری در اون. و اینطوری ما ابتکارمون رو در جریان نگه میداریم.
۱۰:۱۵ من معمولا فکر میکنم، همزمان که شرکتها بزرگتر میشن، اونا داشتنِ پروژههای کوچک و مبتکرانه رو واقعا سخت میبینن. و ما هم این مشکل رو داشتیم، برای یه مدتی، و گفتیم، «اوه، ما واقعا نیاز به یه مفهموم جدید داریم.» میدونین، گوگلتلتس –که پروژه کوچکیه که ما کاملا مطمئن نیستیم که جواب خواهد داد یا خیر ولی امیدواریم جواب بده، و اگر به تعداد کافی از اونارو انجام بدیم بعضی از اونا واقعا کار خواهند کرد و به نتیجه خواهند رسید، مثل «اخبار»
۱۰:۳۷ اما اونوقت ما مشکلی داشتیم، چون حالا دیگه بیش از ۱۰۰ پروژه داشتیم. شما رو نمیدونم، ولی من توی نگه داشتن ۱۰۰ چیز یکجا توی سرم مشکل دارم. و ما فهمیدیم که اگه فقط همهی اونا رو روی کاغذ بیاریم و اونارو مرتب کنیم –و اینا یه جورایی ساختگی هستن. زیاد بهشون توجه نکنین. مثلا، «ایسلند را بخر» از مقالهای از رسانهای بود. ما هیچوقت چنین کار حماقتباری رو انجام نمیدیم، ولی — به هر حال، فهمیدیم که اگه فقط اساسا همهی اونها رو نوشتیم و مرتبشون کردیم، که اکثر افراد در واقع متفقالنظر هستن که مرتب کردن چی باید باشه. و این یه جور سورپرایز برام بود، ولی فهمیدیم اون ۱۰۰ چیز رو تا زمانی توی سَرِتون نگه میدارین، با نوشتن اونها، که بتونین یه کار خیلی خوب انجام بدین و تصمیم بگیرین که چه کار کنید و منابعتون رو کجا مستقر کنین. و خب اون اساسا کاریه که ما کردهایم از زمانی که چند سال پیش تاسیسش کردیم، و فکر کنم واقعا به ما اجازه داده تا مبتکر باشیم و هنوز به صورت منطقی به صورت سازماندهی شده مونده.
۱۱:۳۲ چیز دیگهای که ما کشف کردیم اینه که افراد دوست دارن روی چیزهایی که مهمه کار کنند، و بنابراین طبیعتا، افراد یهجورایی کوچ میکنن به سمت چیزهایی که در اولویت هستند. فقط خواستم که چندتا چیز رو نشان دهم که جدید هستند، یا شما ممکنه در موردشون ندونید. و مهمترین چیز، در واقع، میزکار (Deskbar) است. خب این جدیده –چند نفر از شما از نوارابزار گوگل استفاده میکنین؟ دستاتون رو ببرید بالا.
۱۱:۵۶ چند نفر از شما از میزکار (Deskbar) استفاده میکنین؟ خیلی خب، میبینین؟ شماها باید امتحانش کنین. ولی اگه به سایتمون برین و برای «نوار ابزار»(Deskbar) جستجو کنید، به این میرسید. و ایده اینه، یه جای یه نوار ابزار، این همیشه روی صفحهتون در پایین حاضره، و میتونین جستجوها رو واقعا راحت انجام بدین. و این یه جوری شبیه یه نسخهی بهتر از نوار ابزاره. ممنون سرگئی.
۱۲:۲۰ این نمونهی دیگهای از یه پروژهست که کسی توی گوگل واقعا در موردش مشتاق بود، و اونا فقط، اونا شروعش کردن، و این واقعا، واقعا یه محصول بزرگه و واقعا داره اوج میگیره. پاسخهای گوگل (Google Answers) چیزیه که ما شروع کردیم، که واقعا باحاله، به ازای پنج تا ۱۰۰ دلار،که به شما اجازه میده یه سوال رو تایپ کنید، و بعدش دریایی از پژوهشگران وجود داره که میرن و اون رو برای شما تحقیق میکنن، و این تضمینیه و همهی اون، و میتونین واقعا جوابای خیلی خوبی برای چیزها پیدا کنید بدون این که خودتون همهی اون زمان رو صرف کنید.
۱۲:۴۷ فروگل (Froogle) به شما اجازه میده که اطلاعات خرید کردن رو جستجو کنید، و بلاگر اجازه میده که چیزها رو منتشر کنین. ولی همهی اینا –خب، اینا همگی یه نوعی از چیزهای مبتکرانهایه که ما انجام دادهایم– میدونین، ما چیزای خیلی خیلی متفاوتی رو در شرکتمون امتحان میکنیم. ما همچنین دوست داریم که در فضای فیزیکیمون هم ابتکار به خرج بدیم، و در نشستها متوجه شدیم که، میدونین، شما باید مدت زیادی رو صبر کنید تا پروژکتورها خاموش و روشن بشن، و اونا پر سر و صدا هستن، پس افراد اونا رو قطع میکنن. و ما اون رو دوست نداشتیم، پس ما در واقع، در شاید چند هفته، این محفظههای کوچیک رو درست کردیم، که پروژکتورها رو در بر میگرفت، و بنابراین ما میتونیم اونا رو همیشه روشن بذاریم و اونا کاملا ساکت هستن. و به عنوان یه نتیجه، ما قادر بودیم که چند نرمافزار بسازیم که همچنین بهمون اجازه بده یه جلسه رو مدیریت کنیم، پس الان وقتی به درون بک اتاق جلسه قدم میذارین، همهی جلساتی رو که در حال وقوع هست لیست میکنه، میتونین خیلی ساده یادداشت بردارین، و به صورت خودکار به اونا ایمیل فرستاده میشه به تمام کسانی که در جلسه حاضر بودن.
۱۳:۳۵ و همزمان که شرکتی جهانیتر میشیم، میبینیم که این چیزا واقعا روی ما تاثیر میذاره میدونین، آیا میتونیم با افرادی که در اتاق نیستن به صورت مؤثر کار کنیم؟ و چیزایی مثل اون؛ و چیزهای سادهای مثل این میتونن واقعا یه تفاوت بزرگ ایجاد کنن. ما همچنین تعداد زیادی مهندش در اون جلسات داریم، و اونا همیشه به اون اندازهای که باید، رختهاشون رو نمیشورن و بنابراین فهمیدیم که داشتن ماشین لباسشویی خیلی کمک میکنه، مخصوصا برای کارمندان جوونترمون و … و به سگها و چیزایی مثل اونا هم اجازه میدیم، و ما، فکر کنم، یه فضا و فرهنگ واقعا مفرّح توی شرکتمون داشتیم که به افراد کمک میکنه کار کنن و از کاری که دارن انجام میدن لذت ببرن.
۱۴:۱۷ این در واقع «تصویر آیینی» ماست. فقط خواستم سریع نشون بدم. ما اینو برای یه مدتی روی وبسایتمون داشتیم، ولی بعد از این که اونو روی وبسایتمون قرار دادیم پیداش کردیم، ما هیچ درخواست کاری رو دیگه دریافت نکردیم. ولی به هر حال، هر سال ما کل شرکت رو به یه سفر برای اسکی بردهایم. توی شرکتها کلی کار از جانب افرادی رخ میده که با هم آشنا و خودمونی هستن. و فکر میکنم که ما در تشویق اون کاری خوبی رو انجام دادهایم. چنین چیزی اونجارو به محیطی واقعا مفرح برای کار تبدیل میکنه.
۱۴:۴۸ در کنار لوگوهای ما، همچنین، که فکر میکنم واقعا فرهنگمون رو وقتی چیزها رو تغییر میدیم بیان میکنه و نشون میده. توی روزهای اول، به ما در واقع توصیه شده بود که نباید هرگز لوگومون رو تغییر بدیم چون باید برند و نشان خودمون رو برپا کنیم، میدونین، برای این که، میدونین، شما هرگز نخواهید خواست که لوگوتون رو عوض کنید. میخواید که استوار و ثابت باشه. و ما گفتیم: «خب، این به نظر چندان شاد نمیاد. چرا سعی نکنیم که هر روز عوضش کنیم؟»
۱۵:۱۲ یکی از چیزایی که واقعا من رو دربارهی کاری که الآن داریم میکنیم هیجانزده میکنه اینه که ما این چیز رو به نام AdSense داریم، و این یه خرده پیشگویانهست — این قبل از اینه که Dean از قلم بیفته ولی ایده اینه، انگار، توی یه روزنامه، مثلا، ما به شما تبلیغات مرتبط نشون میدیم. و این خوندنش سخته، ولی میگه «نبرد برای نیو همشیر: هاروارد دن برای رییس” –مقالاتی دربارهی اروارد دن و این تبلیغات به طور خودکار ایجاد شدهاند — مثل این مورد در روزنامه واشینگتن پست — از محتوای روی سایت. و بنابراین ما از بیش از ۱۵۰ هزار تبلیغکننده و میلیونها تبلیغاتمون استفاده میکنیم، پس یکی رو انتخاب میکنیم اون به چیزی که دارین بهش نگاه میکنین بیشتر از همه مرتبطه، همونقدر ارتباطی که ما در موتور جستجوی گوگل بهش توجه میکنیم. پس ایده اینه که ما میتونیم تبلیغ کردن رو مفید کنیم، و نه فقط آزار دهنده، درسته؟
۱۵:۵۵ و چیز قشنگ در مورد این، ما یه برنامهی خودکار داریم، و چندین هزار وبسایت ثبت نام کردهاند، و این بهشون اجازه میده واقعا پول در بیارن. و من– میدونین، چند نفر هستن که من باهاشون ملاقات کردم– من با این رفیق که یه سایت گفتگو رو میگردونه توی یه مهمونی ملاقات کردم و اون گفت: «میدونی، من هیچ درآمدی نداشتم. فقط این چیز رو گذاشتم روی سایتم و دارم ۱۰ هزار دلار در ماه در میارم. و میدونی، ازت ممنونم. الآن دیگه مجبور نیستم شغل دیگهم رو هم انجام بدم» و فکر میکنم این واقعا برامون مهمه، چون باعث میشه اینترنت بهتر کار کنه. باعث میشه محتوا بهتر بشه، باعث میشه جستجو کردن بهتر نتیجه بده، وقتی افراد بتونن واقعا از راه تولید محتوای عالی امرار معاش کنن.
۱۶:۳۲ خب این بخش قراره در بارهی آینده باشه، پس فکر کرده بودم که حداقل به اختصار دربارهش حرف بزنم. و ایدهی پشت اون انجام کار کامل با جستجو کردنه. واقعا باید باهوش باشین. چون میتونین هر نوع چیزی رو توی گوگل تایپ کنید، و انتظار یه پاسخی رو دارین، درسته؟ ولی پیدا کردن چیزها حساسه و بنابراین واقعا نیاز به ذکاوت دارین. و در واقع، نهایت موتور جستجوها باید هوشمند باشه. اون هوش مصنوعی خواهد بود. و بنابراین اون چیزیه که ما روش کار میکنیم، و حتی چند نفر رو داریم که به حد کافی هیجان زده و دیوونه هستن تا الآن روی اون کار کنن، و اون واقعا هدف اونهاست. پس همیشه امیدواریم که گوگل هوشمند بشه، ولی ما همیشه سورپرایز میشیم از این که دیگران فکر میکنن که اون هوشمنده.
۱۷:۱۱ و من فقط میخوام که یه مثال خندهدار از اون رو بگم. این یه وبلاگ از عراقه، و این واقعا اون چیزی نیست که میخوام در موردش صحبت کنم، ولی فقط خواستم که یه مثال بهتون نشون بدم. شاید، سرگئی، تو بتونی اینو هایلایت کنی. پس تصمیم گرفتیم — در واقع، هایلایتهای اینجا. اه، ممنون.
۱۷:۳۳ خب، «جستجوهای مرتبط»، اونجا. نمیتونین چندان خوب ببینیدش، ولی تصمیم گرفتیم که باید این ویژگی رو به تبلیغات AdSense وارد کنیم، به نام «جستجوهای مرتبط». پس ما میگیم، میدونین، “آیا منظورتان جستجو برای” این چیه، در این مورد، “صدام حسین” بود، چون این وبلاگ دربارهی عراقه– و میدونین، علاوه بر تبلیغها، و ما فکر کردیم که این یه ایدهی بزرگ میشه.
۱۷:۵۴ و خب این وبلاگ از یه شخص جوون وجود داره که یه جورایی افسرده بود و گفت، «میدونین، من دارم زیادی میخوابم» و اون فقط داشت یه جورایی دربارهی زندگیش مینوشت. و الگوریتمهای ما –نه یک شخص البته، ولی الگوریتمهای ما، کامپیوترهامون — این وبلاگ رو خوندن و تصمیم گرفتن که جستجوی مرتبط «من کسل هستم» بود. و او این رو خوند و فکر کرد که یک نفر تصمیم گرفته که اون کسل کنندهست، و این خیلی مایهی تاسف بود و او گفت: «میدونی، این حرومزادهها تو گوگل دارن چیکار میکنن؟ چرا اونا وبلاگ من رو دوست ندارن؟» و خب بعدش ما وبلاگش رو خوندیم، که داشت –میدونین، یه جورایی از بد به سوی بدتر میرفت، و گفتیم جستجوی مرتبط «عقب موندهها» بود. و بعدش، میدونین، اون باز بیشتر عصبانی شد، و نوشت — با فحش دادن شروع شد و بعدش رسیدیم به «شما آشغالین.» و نهایتا، با «برین به درک» تموم شد. و اساسا، اون فکر میکرد که با یه چیز هوشمند طرف بود، و البته، میدونین، ما فقط این برنامه رو نوشتیم و امتحانش کردیم، و کامل کار نکرد، و دیگه این ویژگی رو نداریم.
۱۹:۰۴ پس با اون، شاید بتونم به دنیا برگردم. خواستم فقط با گفتن این تموم کنم که چندتا چیز وجود داره که واقعا منو از دخیل بودن در گوگل هیجانزده میکنه، و یکی از اونا اینه که ما میتونیم عمدتا از طریق تبلیغات پول دربیاریم و یکی از مزایایی که ازش انتظار نداشتم این بود که ما قادر هستیم که به همه در دنیا خدمات بدیم بدون نگرانی دربارهی، میدونین، جاهایی که پول زیادی ندارن. پس نیازی نیست که از بابت فروش محصولاتمون نگران باشیم مثلا، به ازای پول کمتر در جاهایی که فقیر هستند، و سپس اونا دوباره به آمریکا وارد میشن مثلا، با صنایع دارو.
۱۹:۳۹ و فکر میکنم ما واقعا خوششانس هستیم که چنین مدلی برای تجارت داریم چون هرکسی تو دنیا به جستجوی ما دسترسی داره، و فکر میکنم این یه مزیت فوقالعاده بزرگه. چیز دیگهای که خواستم فقط به اختصار بهش اشاره کنم اینه که ما قابلیت و مسئولیت عظیمی در تامین اطلاعات درست برای افراد داریم. و ما خودمون رو مثل یه روزنامه یا یه مجله میبینیم که باید اطلاعات کاملا بیطرف و واقعی رو تامین کنیم
۲۰:۰۵ و بنابراین در نتایج جستجو، هرگز برای نتایج جستجویمان پولی نمیپذیریم. برای تبلیغات پول قبول میکنیم، و اینطوری نشونش میدیم. و اون شبیه خیلی از رقیبامون نیست. و فکر میکنم تصمیماتی که میتونیم مثل این بگیریم تاثیر فوقالعاده بزرگی بر جهان دارن و این واقعا باعث افتخار منه که عضوی از گوگل باشم. خیلی ممنون.