یکی از شکایتهایی که زیاد از تازه پدر و مادرها (چه بچهی اولشان باشد و چه چندمی) میشنویم، این است که چرا نوزاد (مخصوصاً اگر هنوز به چهار دست و پا رفتن نیفتاده باشد)، با وجود سیر و تمیز بودن و با وجود اینکه عامل محرکی مثل نور یا صدا وجود ندارد، نمیخوابد!
البته بهعنوان پدری که هنوز هم تقریباً هر شب درگیر خواباندن بچه است، چرایی این موضوع را میدانم: مثل هر آدمیزاد دیگری، بچه هم اگر خسته باشد راحت و سریع میخوابد. مشکل این است که چون نوزاد تحرکی ندارد، انرژیاش به اندازهی کافی تخلیه نمیشود و ممکن است حتی در ساعتهای پایانی شب هم هنوز اصطلاحاً «هایپر اکتیو» باشد! البته این نظر پایهی علمی ندارد و بیشتر تجربه است؛ گو اینکه یکی از تجربههای مشترک ما پدر و مادرها هم بازیگوشی و شلوغکاری بچهها درست قبل از زمانی است که قرار است بخوابند: بچه انگار که میداند برای یک خواب راحت، انرژیاش را باید کاملاً تخلیه کند؛ بخاطر همین در آن دقیقههای پایانی، دیوانهوار دور اتاق میچرخد یا از دیوار راست بالا میرود!
ما هم این مشکل را در مورد دخترمان داشتیم: هرکاری میکردیم نمیخوابید و بعد از خواب هم باید مدام تکان میخورد تا بیدار نشود.
یکی از پیشنهادهایی که در این مواقع به پدر و مادرها میشود، سوار کردن بچه در ماشین است؛ کاری که ما همین الآن با بچههای نوپایمان میکنیم و اتفاقاً نتیجهاش خیلی هم قطعی نیست؛ بماند که سوار کردن بچهی شش ماهه در ماشین هم برای خودش مشکلاتی دارد. ولی پیشنهاد دیگر، جواب داد و ما را به شدت راحت کرد: خواباندن بچه در ننو.
وقتی این پیشنهاد را شنیدیم، در مورد کاراییاش تردید داشتیم: اگر بچه در ماشین خوابش نمیبرد، از کجا معلوم در ننو هم بتواند بخوابد؟ مشکل دیگر، منقرض شدن نسل ننوهایی بود که برای خوابیدن نوزاد مناسباند. خلاصه عرض کنم که مدتی جستجو کردیم تا بالآخره ننویی پیدا کردیم که میشد در آن بچه را با سطح قابل قبولی از اطمینان خواباند.
نتجه فراتر از تصور ما بود: در کمتر از پنج دقیقه، سرسختترین و «نَخواب» ترین بچهمان هم میخوابید. مشکل اساسیتری که ننو حل کرد، مسألهی «تداوم حرکت» بود: میشد به ننو حرکت کوچکی داد و حداقل ده دقیقه از تکان خوردنش مطمئن بود. اینجوری دیگر مجبور نبودیم یک ساعت و نیم خوابِ بعدازظهر بچه، کنارش بنشینیم و تکانش بدهیم!
منِ تحلیلگر کسب و کار چه درسهایی میتوانم از این تجربه بگیرم؟
- اگر راهکاری در ظاهر برای حل مشکل شما مناسب نیست (اینجا: سوار کردن بچه در ماشین)، بجای تمرکز بر خود راهکار به عملکردی (به معنای function) که راهکار ارائه میدهد فکر کنید. اگر ماشین با تکانهای نرم باعث خوابیدن بچه میشود، چه چیز دیگری ممکن است همین عملکرد را ارائه دهد؟
- ما برای رسیدن به ابزار مناسبمان (ننو)، دو بار و مجموعاً ۶۰ هزار تومان در سال ۹۵ هزینه کردیم. همان زمان هم بودند دوستانی که میگفتند بجای رفتن سراغ ننوی سنتی، یک ننوی برقی بگیرید. جدا از هزینهی تقریباً ۱۵ برابری (که عامل اساسی تصمیمگیری هم نبود)، مشکل این بود که نمیدانستیم این هزینه منجر به نتیجه میشود یا نه. پس باز هم بر عملکرد (تکانهای کوچک و مداوم) بهعنوان آزمایش تکیه کردیم و نتیجه آنقدر خوب بود که نیازی به هزینهی بیشتر هم نشد. تکنولوژی، همیشه الزاماً بهترین راهحل نیست.
- قدیمیها هم زندگی و کار میکردهاند و شاید حتی از ما هم موفقتر بودهاند. مسائل عمومی کسب و کار از گذشته تا حالا چندان تغییری نکرده و اگر پیچیدگیهای کسب و کارهای استارتاپی را در نظر نگیریم، کسب و کارهای بزرگتر امروزی و قدیمی شباهتهای زیادی به هم دارند. چرا وقتی به مشکلی میخوریم، نرویم و از قدیمیترهای استخوان خرد کرده نپرسیم که در شرایط مشابه چه میکردهاند؟ تجربهی من که نشان میدهد راهحلهایشان (مخصوصاً چون الزاماً مبتنی بر تکنولوژی نیست)، به درد امروز هم میخورد.