متد لین استارتاپ براساس یک رویکرد علمی است، به این معنا که آزمایش تجربه (تجربه کردن) از اهمیت کلیدی برخوردار است.
تجربه(آزمایش) در متد لین به معنی اجرای چرخه ای شامل ارزیابی(معتبرسازی**validate) تمامی مراحل آموزش است. این ساختار شامل حلقه ساختن، سنجیدن و یادگیری است که ماهیتی برای دریافت بازخورد از مشتری است.
براساس این حلقه، فعالیت های اساسی استارتاپ، ویژگی های منحصر به فرد محصول(که بخشی از MVP است) را ساخته و اینکه مشتریان بالقوه چگونه واکنش نشان می دهند را اندازه گیری می کند (برای بهبود محصول از سنجه ها استفاده می شود***product use metrics). پس از آن براساس سنجه های استفاده شده و معتبرسازی آموزش(آموختن-یادگیری)، کارآفرینان تصمیم می گیرند که فعالیتشان را ادامه دهند یا pivot (تغییر مسیر دهند)کنند.
چرخه یادگیری دارای سه مرحله است:
۱-مرحله اول مرحله ساختن است که به آن بساز می گویند، که در آن استارتاپ MVP را براساس مفروضات نوشته شده بر روی بوم می سازد.
۲-سپس در مرحله بعدی، استارتاپ MVP را به مشتریان نشان می دهد و با ترکیبی از داده های کمی و کیفی عکس العمل آن ها را نسبت به محصول چک می کند که در نتیجه آن فرضیات آن ها تایید یا رد می شود. این مرحله به این دلیل سنجیدن(سنجش) نام گذاری می شود که استارتاپ، عکس العمل مشتریان بالقوه را اندازه گیری می کند.
۳-تمام این مراحل منجر به آخرین مرحله یعنی مرحله یادگیری(آموختن) می شود.تمام این یافته ها به استارتاپ کمک می کند که تصمیم بگیرد pivot ضروری است یا خیر؟
نکته اصلی در چرخه بساز-بسنج-بیاموز ،عمدتا رسیدن به یک سرعت بالایی از یادگیری راجع به بازار و مشتری است. هدف استارتاپ ها پیدا کردن طرح کسب و کار(طرح کار-working plan**) قبل از تمام شدن منابع است، و طرح کسب و کاری که پیدا می کنند باید براساس مواردی باشد که از بازار و مشتری یاد گرفته اند(فرضیه معتبرشده) .
هدف استارتاپ ها باید افزایش میزان یادگیری پیرامون(درباره) بزرگترین ریسک های(خطرات) مدل کسب و کارش در یک زمان مشخص باشد.هرچه لین استارتاپ سریعتر چرخه بساز-بسنج-بیاموز را دنبال کند به احتمال بیشتری در زمان مورد نظر مدل کسب و کار خود را پیدا می کند. هرچه استارتاپی در انجام این چرخه کندتر باشد، معمولا شکست می خورد چرا که منابع مالی خود را از دست می دهد.(منابع مالی اش تمام می شود).
درخلال(درحین-درهمین حال که) این سرعت و معتبرسازی یادگیری، بزرگترین معضل مشکل روحی(روانی) است چرا که باید به شکست های کوچک اعتراف کنید و با فرضیات تایید نشده مواجه شوید.شما نباید از اشتباه کردن بترسید چرا که تا اشتباهی انجام ندهید نمی توانید راه درست را پیدا کنید.(همیشه قبل از هرکار درستی اشتباهی وجود دارد-باید بدانید شما همیشه قبل از کار درست اشتباه می کنید-You must have no problem with being wrong, knowing that you are always wrong before you are right.**)
بعد از مرحله یادگیری باید برنکاتی که از بازار و مشتری دریافت می کنیم تمرکز کرده و با کمک آن ها سعی در بهبود محصول خود داشته باشیم پس از ساختن محصول یا بهینه سازی آن باید در عرضه آن به مشتری و بازار سرعت داشته و درنهایت براساس دیتاهای به دست آمده از مشتریان فرآیند یادیگری از مشتریان صورت گیرد.
اگر هریک از مراحل بالا(تمرکز-سرعت-یادگیری) مراحل حذف شود یکی از نتایج زیر را در پی دارد:
۱-اگر تمرکز و سرعت وجود داشته و یادگیری حذف شود به آن chasing your tailگفته که به معنی این است که تیم استارتاپی حول یک نقطه دورخودش میچرخد.
۲- اگر تمرکز و یادگیری وجود داشته باشد و سرعت حذف شود منابع تیم استارتاپی به پایان می رسد.
۳- اگریادگیری و سرعت وجود داشته باشد ولی تمرکز حذف شود بلوغ زودرس برای تیم استارتاپی اتفاق می افتد.