در این یادداشت چهار قسمتی، نگاه کمی بیرحمانهای به ارزش گذاری استارتاپ ها از دید سرمایهگذارانی جز سرمایهگذاران فرشته یا خطرپذیر انداختهام. به همین خاطر اگر فکر میکنید «باد کردن» ارزش واقعی استارتاپها در ایران یک واقعیت دردناک است، احتمالاً با این یادداشت همذات پنداری خواهید کرد.
راهاندازی یک استارتاپ بسیار سخت است. کارآفرینی که پا در این راه میگذارد، آنقدر سختی میکشد که حتی تصورش هم برای افرادی که خارج از این حوزهاند گاهی اوقات غیرممکن است. علاوه بر هزینههای مالی، راهاندازی استارتاپ هزینههای روانی بعضاً طاقتفرسا و وحشتناکی هم دارد که تحمل آن را برای بسیار افراد غیرممکن میکند. اما آنچه که باعث میشود «کارآفرینان استارتاپی» تمام سختیهای این مسیر را تحمل کنند و از جان مایه بگذارند، علاوه بر ویژگیهای روانیای مانند تمایل به استقلال طلبی یا شبیه آن، امید به رشد سریع استارتاپشان در آینده است.
اهمیت عامل «رشد سریع» در شناسایی استارتاپها به حدی است که حتی آن را یکی از پنج عامل اصلی شناخت یک استارتاپ میدانند. استارتاپها مدل کسب و کار مقیاسپذیری دارند که با استفاده از آن میتوانند خیلی سریعتر از کسب و کارهای سنتی و معمولی رشد کنند و این، یکی از عواملی است که راهاندازی استارتاپها را توجیهپذیر و جذاب میکند.
موسس استارتاپ هم به همین رشد سریع نظر دارد و فکر میکند با یکی دو سال کار فشرده، میتواند راه صد ساله را چند شبه طی کند و سازمانی بسازد که بسیار بیشتر از سازمانهای با عمر مشابه «میارزد». از طرف دیگر، سرمایهگذاران هم به این رشد نگاه جدی دارند و فکر میکنند با وجود احتمالا بالاتر شکست استارتاپها نسبت به کسب و کارهای سنتیتر، ممکن است رشد سریع یک استارتاپ آنقدر زیاد باشد که باعث جبران شکست سایر استارتاپهای سرمایهگذاری شده شود. دقیقاً همینجاست که مسألهی اصلی خودش را نشان میدهد: ارزش واقعی یک استارتاپ چقدر است؟
روشهای مختلفی برای ارزش گذاری استارتاپ وجود دارد. در واقع، هریک از انواع سرمایهگذاران (سنتی، فرشته، خطرپذیر و مانند آنها) با هدفهای مختلفی پا به این حوزه میگذارند و در نتیجه روش ارزیابی ارزش استارتاپ برای هرکدام از آنها متفاوت است. بعلاوه، هر سرمایهگذاری استراتژی مشخصی برای خروج از استارتاپ (احتمالاً با فروش سهام خود) دارد و در نتیجه نسبت به دیگر سرمایهگذاران خواستار مقدار سهم متفاوتی است. این نکته هم باعث تغییر در استراتژی سرمایهگذاری و در نتیجه تفاوت در روش ارزشگذاری میشود.
فارغ از اینکه چه نوع سرمایهگذاری با چه هدفی قصد ارزشگذاری یک استارتاپ را دارد و با توجه به اینکه عواملی مثل کیفیت تیم (که بیشتر در تصمیم برای سرمایهگذاری کردن یا نکردن تأثیرگذارند) قابل کمیسازی نیستند، به نظر میرسد چهار عامل بیشتر از بقیه در تعیین ارزش یک استارتاپ موثرند:
1- پلتفرمِ توسعه داده شده
2- کیفیت و کمیت اکوسیستم مشتریان
3- «چسبندگی» مشتریان
4- وضعیت درآمد عملیاتی
قسمت دوم این مقاله را اینجا بخوانید
در دو قسمت آینده، هرکدام از این موارد با جزئیات و تفصیل بیشتری بررسی شدهاند. در قسمت چهارم نیز اهمیت هرکدام از این چهار عامل در ارزش نهایی استارتاپ بررسی خواهد شد.
منبع: zargarpour.ir