به سادگی می توان از ایده های بد استارتاپی شوخی و طنز ساخت، مثل تبلیغ: Airbnb برای توالت! به جای اجاره کردن خانه! اما انتخاب موارد خوب کار آسانی نیست.
اگر از سرمایه گذاران بپرسید، اکثر آنها پولشان را از دست دادهاند. تفکیک ایده های خوب از بد، بخشی است که نشان میدهد چرا سرمایه گذاران فرشته عمدتا در تیم مؤسس جای بیشتری دارند.
آیا فقط ایده اولیه برای موفقیت یک استارتآپ مهم است؟
تحقیقات جدید به پاسخ این سؤال کمک می کند اما انتخاب یک استارتاپ فقط بر اساس ایده بسیارکار سختی است.
در مقاله حاضر اِرین اسکات از دانشگاه ملی سنگاپور، پیان شو از دانشکده تجارت هاروارد و رومان لوبینسکی از MIT دریافتند که درک ایده اولیه میتواند موفقیت را در برخی بخش ها پیش بینی کند، اما در سایر موارد خیر. اگر شما در حال سرمایهگذاری در استارتاپ، علوم زندگی یا انرژی هستید به نظر میرسد ایده اولیه فراتر از سرمایهگذاری در نرمافزار یا محصولات مصرفی باشد.
محققان، مجموعه داده 652 سرمایهگذاری را از سرویس مشاوره سرمایهگذاریMIT(VMS) بررسی کردند، که تیمهای مؤسس را به مشاوران متصل میکند.
آنچه دادهها را جالب میکند روشی است که نشان میدهد منتورها با کدام تیمها همکاری میکنند.
کسانی که بطور بلقوه منتور هستند یک خلاصه استاندارد و واقعی از سرمایهگذاری ریسکی پیشنهادشده و همچنین اطلاعات محدودی را درمورد تیم را از یک کارمند VMS دریافت میکنند. محققان مینویسند هرچه که آن خلاصه موثرتر باشد منتورها میتوانند بدون ملاقات با کارآفرینان تصمیم بگیرند که آیا خواستار همکاری با یک سرمایهگذار هستند یا نه؟
به عبارت دیگر، تصمیم آنها تقریبا بستگی به نظرشان درباره ایده احتمالی استارتاپ دارد.
محققان در پاسخ به خلاصهای از ایده سرمایهگذاری، علاقه اولیه منتور را سنجیدند و سپس آن معیار را با نتیجه نهایی سرمایهگذاری مقایسه کردند.
هرچه علاقه اولیه منتورها بیشتر باشد، شانس بیشتری وجود دارد که سرمایهگذاری با موفقیت تجاری شود و این باعث پیشرفت سرمایهگذاری و یا سرمایهگذاری نجاتدهنده میشود.
در کل، ایده های خوب همانطور که توسط منتورها قضاوت میشوند، شانس بیشتری برای موفقیت دارند. اما چقدر احتمال موفقیت ایدهای خوب در مقایسه با ایدهای متوسط به نظر میرسد؟
در کل، 22 درصد از سرمایه گذاریها با موفقیت تجاری شدند. (تجاری شدن با شواهدی از فروش مکرر سنجیده شد. با محاسبه اینکه آیا با سرمایه گذاری یک محصول یا خدماتی راه اندازی شدهاست یا نه؟)
سرمایهگذاری هایی که از نظر علاقه منتور، یک انحراف استاندارد بالاتر از حد متوسط بودند، حدود 26% بیشتر احتمال دارد که با موفقیت تجاری شوند. این یک افزایش معنیدار و از نظر آماری قابل توجه است اما همچنین پیشبینی میکند که موفقیت استارتاپ مبتنی بر ایده، به تنهایی بسیار دشوار است. ایده اولیه به پیشبینی موفقیت کمک می کند، اما عوامل مهم زیادی نیز تاثیر دارند.
آیا ارتباط بین علاقه و موفقیت منتور، فقط به این معنی می باشد که منتوری ارزشمند است؟
محققان این امکان را کنترل کردند. اول ازهمه،VMS به صورتی تنظیم شده که هر سرمایهگذاری به منتور دسترسی داشتهباشد، حتی آنهایی که اعتقاد زیادی به منتورها ندارند.
ثانیا، هنگامیکه محققان میزان مشاوره از یک سرمایهگذاری را بررسی کردند، به رابطه بین علاقه به ایده اولیه و موفقیت نهایی رسیدند.
بهتر است که بدانیم، رابطه بین علاقه منتور و تجاریسازی نهایی تا حد زیادی توسط ایدههای دارای درجه بالا هدایت میشود. یک ایده متوسط خیلی بیشتر از یک ایده زیر متوسط تجاریسازی نشده است. اما یک ایده با درجه بالا بهطور قابل توجهی احتمال تجاریشدن بیشتری دارد. این امر منطقی است، زیرا جهان سرمایهگذاری توسط موفقیتهای بزرگ هدایت میشود. جدا کردن ایدههای خوب از ایدههای متوسط حتی ممکن است مهمتر از میانگین از بد باشد. (رابطه بین علاقه منتور و تجاری شدن حتی پس از حذف سرمایههای بسیار مشهور همچنان برقرار است بنابراین، این اثر فقط توسط چند ایده عالی بدست نیامده است.)
هنگامی که محققان دادهها را براساس دسته بندی تقسیم کردند، همه چیز متفاوت بود. آنها بخشهای پرفعالیت و تحقیقاتی(R&D) مانند علوم زندگی، سخت افزارها و انرژی را با یکدیگر گروهبندی کردند و موارد R&D کمتری مانند نرمافزارها و محصولات را با یکدیگر. برای سرمایهگذاری های R&D فشرده، رابطه بین علاقه منتور و تجاری سازی بسیار قویتر است به خصوص هنگامی که این ایده مبتنی بر تحقیقات دانشگاهی یا مالکیت معنوی باشد. اما برای نرمافزار و کالاهای مصرفی، این رابطه از نظر آماری دیگر معنیدار نیست.
به این روش فکر کنید: اگر ایده “سرمایهگذاری” شامل فناوری محافظت از حق ثبت اختراع در صنعت با هزینههای ثبت بالا باشد، تشخیص سرمایهگذاری از پتانسیل تجاری آسانتر خواهد بود؟
برای مشاغل مربوط به وب و موبایل که احتمالا مالکیت معنوی کمتری دارند و هزینه ورود به آن کمتر است، آگاه شدن از این مسئله که آیا سرمایهگذاری یک مزیت رقابتی واقعی و پایدار خواهدداشت یا خیر، دشوار است.
هیچیک از این موارد بدان معنی نیست که ایده های خوب برای استارتاپ ها مهم نیستند اما این تحقیق، این ایده را تقویت می کند که انتخاب ایده ای خوب در ابتدای زندگی یک استارتاپ دشوار است، به خصوص در صنایع کوچک.
بنابراین ممکن است سرمایهگذاران دلایل خوبی برای شرطبندی روی سایر عوامل مانند کیفیت تیم مؤسس یا تمایل زودهنگام مشتریان داشته باشند.
بدون شک برخی از سرمایهگذاران تصمیم خواهند گرفت که همه ی این موارد را نادیده بگیرند و معتقدند که آنها قادر هستند که ایدههای خوب را برای شروع انتخاب کنند.
برخی از آنها حتی ممکناست اعتماد به نفس خود را توجیه کنند. اما حرف آخر هشداریست برای سرمایه گذاران و VCهایی که خود را در این زمینه به عنوان متخصص میدانند.
محققان بررسی کردند که آیا منتورهای “متخصص” در انتخاب ایده نسبت به کل گروه بهتر عمل میکنند یا خیر؟
آنها به منتورهای با تجربه در صنعت سرمایهگذاری و همچنین منتورهای دارای مدرک دانشگاهی نگاه میکردند.
هیچ گروهی از پیش بینی موفقیت ایده هایشان بهتر نبود.
مرجع:
HBR- Can You Predict a Startup’s Success Based on the Concept Alone?