وقتی میخواهیم ایده جدیدی را مطرح کنیم، همه ما گاهی اوقات با مشکل مواجه میشویم. اما با توجه به تحقیقات دانشمند رفتارشناس و محقق آموزشی مارلی اوپتسو، بلند شدن و رفتن برای پیاده روی ممکن است تنها مورد لازم برای جاری شدن خلاقیت در ذهن شما باشد. در این سخنرانی بامزه و سریع، او شرح میدهد چگونه قدم زدن میتواند به رشد دستاوردهای طوفان مغزی بعدیتان کمک کند.
اگر در مشاهده ویدیو و یا زیرنویس با مشکل مواجه شدید، این ویدیو را از لینک اصلی مشاهده نمایید.
متن سخنرانی:
فرآیند خلاقیت — این را میدانید — از ایده اولیه تا محصول نهایی، فرآیندی طولانی است. خیلی تکراری است، اصلاحات فراوان میخواهد، خون دل خوردن، عرق ریختن، اشک ریختن دارد و سالها طول میکشد. و ما نمیگوییم قرار است بروید پیاده روی و با کلیسای سیستین در دست چپتان به خانه برگردید. خوب ما بر کدام بخش فرآیند خلاقیت تمرکز کردهایم؟ تنها بخش نخست. فقط طوفان مغزی، که به ایدهای جدید منجر میشود. در واقع ما چهار مطالعه بر روی افراد مختلف انجام دادیم. چه در خانه قدم بزنید چه بیرون. و تمام این مطالعات به نتایج یکسانی رسیدند. امروز میخواهم تنها درباره یکی از آنها برای شما بگویم.
۰۰:۵۱ یکی از آزمونهایی که برای خلاقیت استفاده کردیم کاربردهای جایگزین بود. در این آزمون، چهار دقیقه وقت دارید. باید هر چه بیشتر راههای دیگری که به ذهنتان میرسد برای استفاده از اشیای روزمره ارایه کنید. پس، به طور مثال، با یک کلید دیگر چه کار میتوانید بکنید، غیر از اینکه از آن برای باز کردن قفل استفاده کنید؟ مشخصاً میتوانید از آن به عنوان چشم سوم یک زرافه استفاده کنید، نه؟ شاید. به نوعی جالب و جدید باشد. اما خلاقانه است؟ پس افراد هر چه توانستند ایده جدید ارایه کردند، و ما باید تصمیم میگرفتیم: خلاقانه هست یا نه؟
۰۱:۲۴ تعریفی که خیلیها از خلاقیت دارند «نوآوری مناسب» است. اگر چیزی بخواهد مناسب باشد، باید واقعگرایانه باشد، پس متاسفانه، نمیتوانید یک کلید را به عنوان چشم استفاده کنید. بوو! اما نکته دوم، «نوآوری،» این است که کسی تا به حال نگفته باشد. پس برای ما، اول باید مناسب باشد، بعد نوآورانه، هیچ کس دیگر در تمام جمعیتی که ما روی آن تحقیق میکردیم آن را نگفته باشد. پس ممکن است فکر کنید میتوانید از کلید استفاده کنید و روی ماشین کسی خط بیاندازید، اما اگر کس دیگری هم آن را بگوید، برای آن اعتباری به دست نخواهید آورد. هیچ کدامتان. با این حال، فقط یک نفر این را گفت: «اگر داشتید میمردید و مرگتان یک قتل رمزآلود بود، و باید اسم قاتل و کلمات آخرتان را روی زمین حک میکردید.» یکی این را گفت.
۰۲:۱۳ و این یک ایده خلاقانه است، چون هم مناسب است هم نوآورانه.
۰۲:۱۶ این ایده ممکن است وقتی در این آزمون هستید در حالی که نشستهاید به ذهنتان برسد یا وقتی که دارید روی تردمیل قدم میزنید.
۰۲:۲۴ آنها این آزمون را دو بار، با موضوعات مختلف انجام دادند. سه گروه: گروه اول ابتدا نشستند و دوباره برای آزمون دوم هم نشستند. گروه دوم اول نشستند، و بعد آزمون دوم را در حالی که روی تردمیل راه میرفتند دادند. گروه سوم — و این جالب است — اول روی تردمیل راه رفتند، و بعد نشستند. خوب، پس دو گروه که برای آزمون اول کنار هم نشستند، خیلی به هم شبیه بودند، و میانگین آنها حدود ۲۰ ایده خلاقانه برای هر نفر بود. گروهی که روی تردمیل در حال راه رفتن بود دوبرابر بهتر عمل کرد. و آنها تنها داشتند روی یک تردمیل در اتاقی بدون پنجره راه میرفتند. به یاد داشته باشید، آنها دو بار امتحان دادند. افرادی که در امتحان دوم دوباره نشستند، نتایج بهتری نداشتند؛ تمرین تأثیری نداشت. اما همان کسانی که نشسته بودند و بعد روی تردمیل رفتند پیاده روی باعث تقویتشان شد. نکته جالب اینجاست. کسانی که روی تردمیل راه میرفتند هنوز اثرات باقیماندهای از پیاده روی داشتند، و همچنان خلاق بودند. پس مفهوم آن این است که باید قبل از جلسه مهم بعدیتان حتماً کمی پیاده روی کنید و بلافاصله بعد از آن طوفان مغزی را آغاز کنید.
۰۳:۳۴ پنج راهنمایی برای شما داریم تا کمک کند که بهترین تاثیر ممکن را بگیرید. اول، یک مشکل یا یک موضوع برای طوفان مغزی داشته باشید. پس این اثر دوش نیست که زیر دوش باشید و ناگهان ایدهای نو از شیشه شامپو بزند بیرون. این چیزی است که در طول زمان فکر شما را مشغول میکند. آنها خودخواسته در حین پیاده روی در حال فکر کردن درباره طوفان مغزی حول زاویه دید متفاوتی هستند.
۰۳:۵۸ دوم — این سوال زیاد مطرح میشود: دویدن هم خوب است؟ خوب، پاسخ برای من این است که اگر در حال دویدن باشم تنها ایده جدیدی که خواهم داشت ندویدن است، پس …
۰۴:۱۰ اما اگر دویدن برای شما راحت است، خوب است. مشخص شده، هر فعالیت فیزیکی که نیازمند توجه زیادی نباشد. پس راه رفتن با گامهای راحت انتخاب خوبی است.
۰۴:۲۲ همچنین، شما میخواهید هر چه میتوانید بیشتر ایده به دست بیاورید. یکی از کلیدهای خلاقیت این است که به همان ایده اول نچسبید. ادامه بدهید. به ایده جدید دادن ادامه بدهید، تا اینکه یکی دو ایده برای دنبال کردن انتخاب کنید.
۰۴:۳۵ ممکن است نگران باشید که نمیخواهید آنها را بنویسید، چون اگر یادتان رفت چه؟ خوب ایده اینجا صحبت کردن درباره آنها است. همه درباره ایدههای جدیدشان صحبت میکردند. خوب میتوانید هدفون بگذارید و با گوشی موبایلتان ضبط کنید و بعد فقط وانمود کنید که یک مکالمه خلاقانه دارید، خوب؟ چون کار نوشتن ایدهتان خودش یک مانع است. این گونه خواهید بود، «به اندازه کافی خوب هست که آن را بنویسم؟» و بعد آن را مینویسید. پس هر چه میتوانید بیشتر صحبت کنید، آنها را ضبط کنید و بعداً به آنها فکر کنید.
۰۵:۰۲ و در نهایت: برای همیشه این کار را نکنید. خوب؟ اگر به پیاده روی رفتید و هیچ ایدهای به ذهنتان نرسید، یک وقت دیگر دوباره سراغ آن بروید.
۰۵:۱۰ فکر کنم داریم به وقت استراحت نزدیک میشویم، پس یک ایده دارم: چرا پاشنه کفشتان را بالا نمیکشید و افکارتان را به پیاده روی نمیبرید؟
۰۵:۱۹ متشکرم.